تابستان ۲۰۱۶ من

سلام و صدتا سلام به همه شما خوبان
حالتون چطوره؟
با تعطیلات تابستانی چطورین؟
مسافرت هاتونو رفتین یا نه؟
پیک نیک با عزیزان و نزدیکاتون رفتین؟

آفتاب ها تونو گرفتین؟؟

سوال که زیاد پرسیده شد
امروز میخوام براتون از تابستون خودم بگم
و اگه شد یه چیزای دیگه
اگه هم نشد دفعه بعدی انشاالله

 
 
من خودم که همه این کارها رو انجام دادم
 

بعد ماه رمضون عید دیدنی پیش دوستا و آشنا ها رفتیم
و اونا هم اومدن پیش ما
البته یه روز هم ختم قرآن گرفتیم

خدا رو شکر به خوبی و خوشی گذشت.


بعدش با خونواده عزیز رفتیم مسافرت
خدایش خیلی خوش گذشت
همش جشن و ...

الان هم که برگشتیم سوئد و از آب هوای استکهلم لذت میبریم


......

یک سال گذشت...
از ماه رمضان سال پیش تا ماه رمضان امسال
میدونین تو این یک سال بهترین و شاید تلخ ترین اتفاق ها تو زندگی من افتاد
خدا رو واقعا به خاطر همشون سپاس گزارم
بزارین یکی دوتا شو براتون بگم...
امسال فارق التحصیل شدم
کار برام پیدا شد

. اتاقم تو خونه جدیدمون خیلی خوشکله. بزارین یه عکس بگیرم همین الان یهویی. اینم از میز مطالعه من٬ میزم خیلی شلوغ پلوغه ولی خوب به هر حال این عکسه رو میزارم براتون

 

و خیلی اتفاق های دیگه
دعوا و قهر با دوستا

و

 


 خیلی حرفا بود تو دلم که بگم ولی الان یادم نمییان

تو این مدتی که گذشت همیشه شبا زود میخوابیدم و صبح ها زود بیدار میشدم٬ چون سر کار میرفتم ولی واسه چند هفته ای فعلا مرخصی گرفتم چون مسافرت رفته بودیم و الان هم به خاطر اینکه بیشتر با خونواده عزیزتر از جانم باشم

خب برا فعلا من برم 

ولی بازم برمیگردم انشاالله و سرتونو حسابی درد میارم

امشبو کارتون ندارم فقط خواستم بگم که زنده هستم و نفس میکشم که نگرانم نشین یه وقت. من شما رو و این وبلاگم رو هیچ وقت فراموش نمیکنم

انشاالله میخوام دوباره شروع کنم و آموزش سوئدی بدم به عزیزانی که تازه اومدن از طریق وبلاگم پس منتظر باشین همچنان

شب همگی خوش. اروم بخوابین