گفتم خدایا! خستم ام!
گفتم خدایا! خستم ام!
گفتی: هرگز از رحمت خدا ناامید نباش که من آمرزنده و مهربانم! (زمر آیه 53)
گفتم:دلم گرفته!
گفتی: باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید! (یونس
58)
گفتم: کسی رو ندارم!
گفتی: از رگ گردن به تو نزدیک ترم (ق 16)
گفتم: انگار مرا فراموش کردی!
گفتی: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم (بقره 152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و تو چه میدانی شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد (احزاب 63)
خدای خوبی داریم ... آنقدر خوب که با هر مقدار بار سنگین گناه ، اگر پشیمان شویم و توبه کنیم باز هم مهربانانه ما را می بخشد ... و آنقدر بخشنده است که باز فرصت جبران را در اختیارمان می گذارد ... آری خدای خوبی داریم ... خدایی که مشتاقانه ما را می نگرد، با چنین خدای بخشنده و مهربانی ؛ ناامیدی از درگاهش معنایی ندارد ...
دانشجویی به استادش گفت: استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم ان را عبادت نمی کنم. استاد به انتهای کلاس رفت و به ان دانشجو گفت : ایا مرا می بینی؟ دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم. استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت : تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید !
خوشبختی ما در سه جمله است:
تجربه از دیروز استفاده از امروز و امید به فردا
ولی بسیاری از ما با سه جمله دیگر زندگی خویش را تباه می سازیم:
حسرت دیروز اتلاف امروز و ترس از فردا